پروفسور محسن مسرت
نامهی سرگشاده به رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان
منتشر شده در تاریخ اول ژوییهی ۲۰۱۹ در سایت ناخ دنک زایتن
دولت ایالات متحد آمریکا با خروج از برجام و تهدید به حمله به ایران، اصول حقوق بینالملل را بطور جدی نقض کرده است…. چنانچه اتحادیهی اروپا و بقیهی دنیا در قبال پایمال نمودن قوانین بین المللی از جانب آمریکا بی تفاوت بمانند و عکس العمل جدی از خود نشان ندهند، در این صورت نقض حقوق بینالملل و تضعیف نهادهای رسمی بینالمللی به امری عادی تبدیل خواهد شد و پیامدهای سهمگینی برای صلح جهانی در بر خواهد داشت.
خطاب به رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان
خانم مالو درایر، خانم مانوئلا شوزیگ، آقای تورستن شفر- گومبل
موضوع: خطر جنگ با ایران – نامهی سرگشاده به رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان
خانمها و آقایان گرامی
خطر جنگ ایالات متحد آمریکا علیه ایران به شدت افزایش یافته است. دستکم از زمانی که رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که ده دقیقه پیش از شروع یک حملهی انتقامجویانه بدلیل سرنگون شدن یک پهپاد آمریکایی در تنگهی هرمز از انجام آن جلوگیری کرده، باید فرض را بر این بگذاریم که آمریکا نهتنها جنگ با ایران را در نظر دارد، بلکه بهطور جدی آن را آماده کرده است.
من بهعنوان یک استاد دانشگاه رشته اقتصاد و علوم سیاسی دوتابیعتی آلمانی – ایرانی توجه شما را به خطر روزافزون یک جنگ دیگر ایالات متحد آمریکا در خاورمیانه و پیامدهای فاجعهآمیز آن برای تمام منطقه، اروپا و جهان جلب میکنم و مصرانه از شما میخواهم، همهی توان و امکانات خود را برای جلوگیری از این جنگ بهکار گیرید.
خانمها و آقایان محترم، شما میدانید که دولت ایالات متحد آمریکا با خروج از برجام و تهدید به حمله به ایران، اصول حقوق بینالملل را بهطور جدی نقض کرده است. تحریمهای اقتصادی گستردهی آمریکا علیه ایران نیز نقض حقوق بینالملل محسوب میشوند، زیرا آمریکا کشورهای دیگر را نیز مجبور به پیروی از خود میکند و مردم ایران را برای دستیابی به اهداف سیاسی خود به اسارت میگیرد. این خود شرم آور است که دولت کنونی آمریکا توافقی را که دولت پیشین با زحمت بسیار و در همکاری با جامعهی جهانی به انجام رسانده بود، خودسرانه زیر سئوال میبرد و علاوه بر آن بدون توجه به پیامدهای سنگین آن قصد دارد جنگی علیه ایران را براه اندازد.
متاسفانه افکار عمومی تاکنون به پیامدهای فاجعهبار جنگ علیه ایران توجه کافی نکرده است. من به همین دلیل مایلم در زیر پیامدها و حوادث احتمالی حملهی ارتش آمریکا علیه ایران را برای شما برشمرم:
– ارتش ایران و در درجهی اول سپاه پاسداران به احتمال بسیار زیاد پس از بمباران تاسیسات اتمی و نظامی ایران توسط آمریکا، به یک جنگ نامتقارن دست خواهند زد و نهتنها تنگهی هرمز را خواهند بست، بلکه تاسیسات نفتی (چاههای نفت، لولهها و اسکلههای نفتی) در عربستان سعودی و امارات متحدهی عربی را حتا اگر این کشورها در ابتدای کار بهدلایل تاکتیکی خود را از معرکه کنار نگه دارند و در جنگ شرکت نکنند، تخریب خواهند کرد. احتمال بروز یک بحران نفتی جهانی در چنین وضعی بسیار زیاد است.
– این احتمال نیز وجود دارد که سپاه پاسداران همزمان با این اقدامات، نیروی دریایی آمریکا و بهویژه ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و پایگاههای نظامی آمریکا در قطر و بحرین را مورد حمله قرار دهد و خسارتهای زیادی به آنها وارد آورد. لذا چنین اقدامی بهمعنای آغاز یک جنگ کنترلناپذیر میان طرفین خواهد بود. در این صورت آمریکا خود را مجاز خواهد دید کلیهی تاسیسات نظامی و غیرنظامی ایران مانند پلها، نیروگاهها، تاسیسات آب و فاضلآب و بسیاری دیگر را بمباران کند تا مردم ایران را علیه دولت بشوراند. تلفات عظیم انسانی، بهویژه در میان غیرنظامیان و میلیونها پناهنده از ایران بهسوی اروپا اجتنابناپذیر خواهد بود.
– گروههای شبهنظامی تعلیمدیده و مصمم شیعه در افغانستان، عراق و سوریه سربازان و پایگاههای نظامی آمریکا در تمام منطقه را، از جمله از طریق عملیات انتحاری هدف خود قرار خواهند داد و به ارتش آمریکا خسارتهای جدی وارد خواهند آورد.
– با نگرش واقعبینانه این امکان را نیز باید در نظر گرفت که حزبالله لبنان که با ایران همپیمان است، در صورت حملهی آمریکا به ایران، با موشکهای کوتاهبردی که از ایران دریافت کرده است، حتا در صورتی که اسرائیل نیز مانند عربستان سعودی در ابتدا بهدلایل تاکتیکی در جنگ شرکت نکند، تلآویو را بهشدت مورد حمله قرار دهد، اگر اسرائیل خود را در تنگنا ببیند احتمال استفادهی این کشور از سلاحهای اتمی علیه شیعیان لبنان و حتا شهرهای ایران را نیز نمیتوان بهکلی منتفی دانست.
در مجموع میتوان پیشبینی کرد که دنیا با جنگی سراسری در یکی از ناپایدارترین مناطق جهان و دههها عدمتعادل در اثر فروپاشی چندین کشور چندملیتی روبرو خواهد شد که از فروپاشی حاکمیت در عراق، لیبی و سوریه بهمراتب وخیمتر خواهد بود. جنگ آمریکا علیه ایران در هرحال تلفات انسانی عظیم، تخریب محیط زیست در ابعاد وسیع، از میان رفتن گنجینههای فرهنگی تمدنهای باستانی شرق و تشدید تغییر اقلیم را بهدنبال خواهد داشت و توسعه اقتصادی و شکلگیری دموکراسی در تمام منطقه را برای مدتها دچار وقفه خواهد کرد.
اینجا بههیچوجه قصد اغراق کردن و بزرگ نمایاندن پیامدهای جنگ در میان نیست. اما اگر فقط جزیی از آنچه گفته شد به واقعیت بپیوندد، جامعهی جهانی، آلمان و همینطور شما یعنی رهبران حزبی که در مسئولیت دولت آلمان سهیم هستید، باید پیش از اینکه ماشین جنگی بهراه بیفتد و پیش از آنکه دیر شود، علیه آن اقدام و مداخله کنند تا از یک فاجعهی تازه جلوگیری شود. جمهوری فدرال آلمان در مقام بزرگترین قدرت اقتصادی اتحادیهی اروپا و با توجه به وابستگی شدید آمریکا به تاسیسات نظامی موجود در خاک آلمان برای حمله به ایران، دارای چنان موقعیت کلیدی راهبردی است که هنوز میتواند از جنگ در ایران پیشگیری کند.
بههمین دلیل دولت آلمان باید همین امروز علنا و صریحا اعلام کند که چه مستقیم و چه غیرمستقیم در جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران شرکت نخواهد کرد و علاوه بر این اعلام کند که مطابق قانون اساسی خود که جنگ تهاجمی از خاک آلمان را ممنوع میکند، به ایالات متحدهی امریکا اجازهی استفاده از تاسیسات نظامی این کشور در خاک خود را نخواهد داد.
بخصوص شما، خانمها و آقایان محترم، نهتنها از نظر اخلاقی و صلح طلبی در حال حاضر مسئولیت خطیری را بعهده گرفته اید، بلکه فرصت تاریخی نادری در اختیارتان میباشد که با تکیه به اصول و دیدگاههای صلحجویانهی حزب سوسیال دموکرات، دولت آلمان را به یک موضع روشن ضد جنگ وا دارید. برای من روشن است که چنین سیاستی با قراردادهای ناتو و قراردادهای دوجانبهی آلمان در تضاد قرار خواهد گرفت. اما از سوی دیگر، هراس از تقبل چالش با آمریکا سبب بلوکه نمودن اندیشه و عملکرد خود در مقابل کشوری مانند ایالات متحد آمریکا میباشد که بهروشنی و بیهیچ گونه دغدغه خاطر حقوق بینالملل را زیر پا میگذارد و دستاوردهای مهم سیاسی مانند برجام را خودسرانه بدور میاندازد و حتی برای علایق سیاسی همپیمانان خود از جمله اعضای اتحادیهی اروپا در این مورد هیچ پشیزی ارزش قائل نمیشود و تنها خواستههای خودخواهانه را معیار سیاست خارجی خود قرار میدهد.
من اعتقاد دارم که آلمان و اتحادیهی اروپا هنوز از اهرمهای اقتصادی مهمی برای نجات برجام برخوردارند. این موافقتنامه صرفنظر از نقش تنظیم کننده برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای، از نظر سیاست مستقل اتحادیهی اروپا نیز دارای مفهومی نمادین است. سه کشور عضو اتحادیهی اروپا یعنی آلمان، فرانسه و انگلستان با ایجاد برجام برای اولین بار نشان دادند که از ظرفیت سازنده و صلحطلبانهای در سیاست جهانی برخوردارند و میتوانند بر سیاست آمریکا هم تاثیر مثبت داشته باشند. از این دیدگاه، مردود شناختن برجام از جانب دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در واقع مقابله با سیاستهای مستقل اتحادیهی اروپاست و با همین استدلال، جنگ اقتصادی با ایران در واقع جنگ اقتصادی با اتحادیهی اروپا نیز هست.
به باور من دولت آلمان و سایر دول اتحادیه اروپا همواره اهرمهای قدرتمند اقتصادی و سیاسی دیگری برای حفظ برجام در اختیار دارند که هنوز آنها را بکار نبرده اند. برجام نه تنها در راستای محدود نمودن اشاعه تسلیحات هسته ای در سطح جهانی نقش الگوی دارد بلکه برای محافظت از استقلال سیاسی اتحادیه اروپا در آینده نیز از اهمیت والای سمبلیک برخوردار است. بنابراین، اکنون که روشن شده که اینستکس (سامانهی حمایت از مبادلات تجاری برای تسهیل تجارت غیردلاری با ایران) کارکرد عملی ندارد، ضروری است که برای مقابله با تحریمهای اقتصادی آمریکا پیشنهادی جدی در این زمینه به ایران داده شود. آلمان و اتحادیهی اروپا باید برای این منظور به همهی شرکتهای اروپایی که میخواهند با ایران رابطهی اقتصادی داشته باشند و نیز به بانکهای اروپایی که مبادلات بانکی این معاملات را انجام خواهند داد تضمین دهند که خسارتهای احتمالی ناشی از تحریمهای آمریکا را به گونه یک به یک جبران کنند.
چنین سیاستی که با اتکای به نفس بیش از گذشته از سوی اتحادیهی اروپا درپیش گرفته شود، با همهی پیامدهای حقوقی، شکایت از ایالات متحد آمریکا به دیوان بینالمللی لاهه برای جبران خسارات بنظر من حتی اجتناب نا پذیر است، زیرا چنانچه اتحادیهی اروپا و بقیهی دنیا در قبال پایمال نمودن قوانین بین المللی از جانب آمریکا بی تفاوت بمانند و عکس العمل جدی از خود نشان ندهند، در این صورت نقض حقوق بینالملل و تضعیف نهادهای رسمی بینالمللی به امری عادی تبدیل خواهد شد و پیامدهای سهمگینی برای صلح جهانی دربر خواهد داشت.
با تقدیم احترام
پرفسور محسن مسرت
برلن ۱ ژوئیه ۲۰۱۹