خطر جنگ داخلی در ونزوئلا؛ مصاحبه رادیو اشپودنیک با پرفسور محسن مسرت

Filed under گفتگو
پروفسور محسن مسرت

پروفسور محسن مسرت

بفارسی از حمید بهشتی؛ کارشناس علوم سیاسی، محسن مسرت نسبت به حمایت از اپوزیسیون ونزوئلا از جانب کشورهای اتحادیه اروپا اخطار داده است. اینکار می تواند آمریکا را تشویق به دخالت نظامی، منجز به جنگ داخلی در ونزوئلا و خاورمیانه ای شدن درگیری ها در آمریکای لاتین گردد.

اشپودنیک – آقای پرفسور مسرت، کوشش فعلی برای کودتا علیه رئیس جمهور ونزوئلا، مادورو، امروز وارد سومین هفته خود می شود. شما وضعیت این کشور آمریکای لاتین را چگونه ارزیابی می کنید؟

مسرت – سراسر این قاره وضع خوبی ندارد زیرا از قرار معلوم کوشش برای تغییر حکومت تنها محدود به ونزوئلا نیست. بر اساس آخرین اطلاعات رسیده، در آمریکا اعتراف می شود که دولت های نیکاراگوئه و کوبا نیز با مدل مورد نظر دولت آمریکا مغایرت دارند. رویکرد آمریکا آشکارا بر این اساس است که نفوذ روسیه را به صفر تقلیل دهد، نه فقط نفوذ روسیه بلکه همچنین نفوذ چین را. در این رابطه سخن از ایران نیز در میان است. از قرار معلوم آنها پروژه بزرگتری را در نظر دارند و این را نیز باید افزود که در ونزوئلا – و در نیکاراگوئه نیز – به گونه ای مشکلات تأمین مایحتاج عمومی و نارضایتی مردم از دولت مادورو وجود دارد و این قابل تفاهم نیز هست و اکنون قرار است این نارضایتی اهرمی شود، وسیله ای گردد تا از بیرون تغییر رژیم اعمال گردد. به هر حال برای دولت اوضاع خوب به نظر نمی رسد. زیرا اعمال مداخله از خارج با توجه به توازن قوا ی درونی در ونزوئلا از هر جهت بسیار خطرناک بوده و می تواند به جنگ داخلی منجر گردد.

رئیس فعلی حکومت، نیکلاوس مادورو، نیز درباره تهاجم آمریکا علیه ونزوئلا سخن گفته و رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ یکشنبه گذشته در مصاحبه ای، ارسال نیرو به ونزوئلا را جزو احتمالات تلقی کرده است. در حالیکه دونالد ترامپ اصلا معروف بود به اینکه قصد دارد نیروهای ارتش را به آمریکا بازگرداند، شما فکر می کنید احتمال یک چنین اقدامی چه قدر است؟

بعید به نظر نمی رسد. این را خود ترامپ نیز گفته است. اگر وضعیتی پیش آید که بخشی از نظامیان از دعوت گوایدو پیروی نموده و به جانب مقابل بپیوندند، در اینصورت در داخل ارتش و بخصوص رده های پائین پرسنل از مادورو حمایت شده و در صورت لزوم اسلحه بدست از او دفاع خواهند نمود؛ البته در صورتیکه درگیری پیش تر با حصول تفاهم حل نگردد. آنگاه بعید بنظر نمی رسد که آمریکا از طریق هوائی از نظامیان شورشی حمایت نماید. این امکان که نظامیانی در حال حاضر به دعوت گوایدو تحریک شده و به  وی بپیوندند را می توان تصور نمود. این وضعیت را ما در گذشته نیز در سوریه شاهد بوده ایم. دقیقا پس از موضعگیری بخشی از ارتش علیه اسد بود که درگیری بزرگی میان ارتشیان ایجاد گشت و درست پس از آن جنگ داخلی در سوریه آغاز گشت. یک چنین وضعیتی در ونزوئلا قابل تصور است.

HB_Venezuela_Hands

آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی، از جمله آلمان، سیاستمدار اپوزیسیون، گوایدو را بعنوان رئیس جمهور دوران گذار به رسمیت شناخته اند. این اقدام را شما چگونه ارزیابی می کنید؟

بر طبق منشور  سازمان ملل متحد از شخصی که سرخود، خود را بعنوان رئیس جمهور اعلام نماید – و این بخودی خود گویاست – هیچگونه مبنای حقوقی برای اینکه از خارج از وی حمایت گردد، وجود ندارد. این بدان معنی است که دخالت در امور داخلی سایر کشورها از منظر منشور سازمان ملل مجاز نیست و اینکه این کار صورت می گیرد، که وزیر امور خارجه آلمان، ماس، بانی آن گشته است، این اقدام بسیار بد و خطرناکی است، زیرا بدین صورت به دولت آمریکا، به رئیس جمهور ترامپ چراغ سبز داده میشود که آلمان از تعویض حکومت پشتیبانی میکند. و این روش همیشه چراغ سبزی است برای دخالت نظامی. تا زمانی که اروپا با دخالت نظامی مخالف باشد، برای دولت آمریکا بدست آوردن اجماع داخلی برای دخالت نظامی مشکل خواهد بود. اما در لحظه ای که از دولتهائی از اتحادیه اروپا – و اینجا از همه اروپا هم نمی توان سخن گفت، زیرا ۱۳ کشور از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در این مورد از آلمان پیروی می کنند – در لحظه ای که درست از جانب اتحادیه اروپا از سیاست تعویض رژیم حمایت گردد، در این لحظه این خطر که اولا درگیری تعمیق یافته و ثانیا بر اینکه آمریکا خود را برای دخالت نظامی محق یابد به شدت افزایش می یابد. بدین خاطر رویکرد برخی از کشورهای اتحادیه اروپا به نظر من به همان اندازه نادرست و خطرناک است که در جنگ یوگسلاوی بود و نیز به همان اندازه که در جنگ لیبی بود. در آن زمان نیز اروپائیان پیشگام شدند و حتا آنچه را آمریکائیان، آنچه را هیلاری کلینتن قصدش را داشت، انجام داده و موجب گشتند که رژیم لیبی سرنگون شود، با تمامی عواقبی که امروزه آنجا ناظرش هستیم. بنابراین در صورتیکه یک چنین عملی در آمریکای لاتین صورت گیرد برای کل آن قاره فاجعه بار خواهد بود. در اینصورت ما ناظر خاورمیانه ای شدن درگیری ها در آمریکای لاتین خواهیم گشت.

اما اپوزیسیون ونزوئلا از انتخابات ریاست جمهوری در ۲۰۱۸ انتقاد داشته و اکنون خواهان تجدید انتخابات است. آیا این انتقادر بجاست؟ و نظر شما درباره خواست انتخابات جدید در ونزوئلا چیست؟

انتقاد به مادورو که نه فقط از جانب رهبر اپوزیسیون که خود را رئیس جمهور می داند صورت گرفته است، بلکه همچنین از سوی بخش بزرگی از مردم می باشد، این انتقاد ریشه های اقتصادی دارد. الگوی اقتصادی ونزوئلا که با یک کوشش جدی اجتماعی آغاز گشت، برای بیرون کشیدن توده عظیم مردم از فقر و برای تقویت قدرت خرید آنان بود. این اقدام بدون همراهی اقدامات تکمیلی صورت گرفت، بدون کوشش برای صنعتی شدن. با راهکاری که بدون اتکاء بر درآمد نفت سیاست اقتصاد ملی به پیش برده شود، این کار صورت نگرفت. آنها اعتماد کردند که با درآمد نفت همچنان مشگلات را حل کنند. و این راه همیشه ساده ترین گزینه هاست که با درآمد نفت – در کشوری که دارای نفت است، مسائل اجتماعی را حل کنند. و البته این جواب نمی دهد. یک چنین الگوی اقتصادی محکوم به شکست است. چاوز هم با انجام همین کار با مشکلات روبرو بود. و حال برای مادورو مسائل ناشی از بوروکراسی نیز مشکل را بزرگتر ساخته اند. مقامات مسئول دولتی و نظامی جیب های خودشان را پر کرده اند، آنها امکان ثروتمند شدن یافتند، به خاطر اینکه ساز و کارهای کنترل کننده نبود و دموکراسی وجود نداست. بهمین دلیل هم  ما آنجا با یک الگوی اقتصادی بحرانی مواجهیم، با وضعتی که به امور ضروری و مایحتاج مردم نمی تواند پاسخ دهد. این ها را باید صادقانه ابراز نمود.

HB_Venezuela_Libertad

طبیعتا کسانی که می خواهند تمام دروازه ها را برای تصاحب صنعت نفت کشور توسط شرکت های بزرگ نفتی به روی آمریکا بگشایند می کوشند از نارضایتی مردم که مخالفتشان قابل فهم است سوء استفاده کرده و از آن برای تغییر رژیم استفاده ابزاری نمایند. در اینجا باید گفت به هر حال یک چنین تغییر رژیمی و آنهم بکمک آمریکا نباید صورت گیرد. مادورو باید سرانجام بکوشد این الگوی اقتصادی را که با شکست مواجه گشته است تغییر دهد. وگرنه حل مشکل به تعویق خواهد افتاد و یافتن راه حلِ لازم، برای افزایش قدرت خرید مردم، برای تقویت بنیه خرید در داخل، برای افزایش تولیدات و تأمین مایحتاج عمومی به پشت گوش خواهد افتاد. من به اینکه آیا از طریق انتخابات جدید این مشکل حل شود شک دارم زیرا کوشش باید برای تغییر سیاست مدل اقتصادی باشد، نه تغییر گروه حاکم. اگر گروه جدیدی با همان الگوی اقتصادی پیشین به قدرت رسد، فقط با این تفاوت که آمریکانیز حق تعیین کنندگی داشته باشد، با اینکار اوضاع برای مردم به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد.

لینک ماخذ


اشتراک گذاری

     Balatarin

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *