تغییر رژیم در ایران بکمک تحریم های سخت؟! ؛ مصاحبه با پرفسور محسن مسرت

Filed under گفتگو

آنچه در ادامه میخوانید، گفتگوی دوماهنامهء فریدنز ژورنال (Friedens Journal) با پروفسور محسن مسرت درخصوص تحریمهای ضد انسانی آمریکا علیه کشورمان است.

مصاحبه کننده: کارل هاینز پاپِل، ژانویه ۲۰۱۹

بفارسی از حمید بهشتی

پروفسور محسن مسرت

پروفسور محسن مسرت

درگیری میان ایران و اسرائیل چگونه بوجود آمد و برای کدامیک از دو طرف واقعا دلیلی برای تهدید و احساس خطر وجود دارد؟

محسن مسرت: درگیری میان ایران و اسرائیل از یک سو از این جهت بوجود آمد که ایران پس از انقلاب اسلامی، علیه اشغال فلسطین توسط اسرائیل موضعگیری نمود و از سوی دیگر به این دلیل که اسرائیل با انبوه تسلیحات اتمی در نقش تنها قدرت اتمی در “خاور میانه و نزدیک” تهدیدی روشن برای ایران نیز می باشد. چنین است که می توان از تهدید دوجانبه ای سخن گفت که با سقوط نظام سلطنتی در ایران بوجود آمد. فزون بر این آشکار است که اسرائیل در نقش تنها قدرت اتمی در خاور میانه و نزدیک با احتمال نزدیک به یقین در بوجود آمدن برنامه هسته ای ایران نقش محوری داشته است. آمریکا و اتحادیه اروپا بی اعتنا به این واقعیت، بجای اینکه راهکار جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته ای از طریق ایجاد منطقه خالی از تسلیحات اتمی را در پیش گیرند، این را برگزیدند که یکجانبه ایران را از دستیابی به سلاح های هسته ای باز دارند و بدینگونه از انحصار اتمی اسرائیل که متحد آنهاست حمایت نمایند.

در این وضعیت احتمال برخورد نظامی تا چه میزان است؟

اسرائیل از زمانی که ایران برنامه هسته ای خود را آغاز نمود از تمامی کوششهای آمریکا برای تغییر رژیم ایران حمایت می کند. در این میان، عربستان سعودی نیز در همین جهت کاملا در کنار اسرائیل قرار گرفته است. هر دو کشور بشدت خواهان تغییر رژیم در ایران اند و در حالت ضروری حتا از طریق جنگ. اما آنها به هیچ وجه خودشان به تنهایی جرأت این اقدام را نداشته، در عین حال هیچ وقفه ای در مشارکت در جنگ علیه ایران نخواهند کرد. این نیز قابل تصور است که اسرائیل یا عربستان سعودی هر کدام به تنهایی به تحریکاتی برای ایجاد برخورد نظامی بپردازد، البته به این امید که آنگاه برای آمریکا گزینش دیگری بجز مشارکت در جنگ باقی نماند. اما اینکه آیا آمریکا علیرغم جنگ طلبی های جان بولتون و مایک پومپئو در تیم ترامپ، خود را آماده برای جنگ با ایـــــران بیابد و یک چنین جنگی را با تمامی عواقب آن واقعا طالب باشد، موضوع دیگریست. این تقریبا واضح است که قدرتمندان حول مجموعه نظامی صنعتی آمریکا طرفدار یک چنین جنگی هستند. اما خود ترامپ همواره آشکارا بیش از بیش از فکر جنگ با ایران دوری می جوید. زیرا غیر از این با اعلام خروج نظامی آمریکا از سوریه و افغانستان متناقض است. ترامپ به هر حال با این سخن خود در دسامبر ۲۰۱۸ که آمریکا پلیس جهانی در خاورمیانه نیست نشان داد که اهداف دیگری غیر از وارد شدن به جنگی دیگــــر را در نظر دارد. او با تشدید درگیری هسته ای و صدور عظیم جنگ افزار به عربستان سعودی و اسرائیل فعلا صنایع جنگی آمریکا را با سفارشات کالاهای تسلیحاتی کافی راضی ساخته و ایجاد شغل را برای حامیانش تضمین نموده است. با اینکار مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه بیش از اندازه تغذیه شده و مبادله هلزونی نفت در مقابل اسلحه برای سالها به راه افتاده است. لذا جنگی علیه ایران میتواند سالها به عقب افتد و شاید این دلیل سکوت نارضایانه اسرائیل و عربستان سعودی باشد که این دو کشور در قبال سیاست ترامپ اتخاذ نموده اند.

ظاهرا ترامپ روی این حساب می کند که اقدامات آغاز شده در مرحله دوم تحریم های اقتصادی و مالی علیه ایران در نوامبر ۲۰۱۸ این کشور را به زانو در آورد. این حساب چه قدر واقع بینانه است؟

ایران با تحریم های آمریکا از زمان انقلاب اسلامی در ۱۹۷۹ تجربه ای طولانی دارد. حتا اوباما نیز صدور نفت ایــــــران را تحریم نمود که این پس از اجرای قرارداد هسته ای منفعل گشت. البته باید روی این حساب کرد که صادران نفت ایران از سه میلیون بشکه  در روز – مانند تحریم های زمان اوباما – به نیم این میزان تقلیل یابد. اما به احتمال قوی درآمد نفت ایران کاملا قطع نخواهد شد. مؤید این فرض آن است که در وضعیتِ فعلیِ تحریم های شدید، هشت کشور از جمله چین، ژاپن، هند و کره جنوبی و لذا مهم ترین وارد کنندگان نفت ایران مشمول این تحریم ها نیستند – که به ظاهر نفوذ مستقیم نیروهای میانه رو در تیم ترامپ یا متأثر از نفوذ متحدین اروپائی موجب آن می باشد. ترامپ به احتمال بسیار علیرغم خروج نظامی از سوریه و از کل منظقه به سیاست تضعیف جمهوری اسلامی از طریق تحریم های اقتصادی و تحریکات سیاسی ادامه داده و بر بحران دائمی ایــــران خواهد افزود.

در گذشته شورش های سیاسی علیه نخبگان جمهوری اسلامی بارها وجود داشته است. تحریم های اخیر مطمئنا می تواند مجددا نارضایتی را در میان مردم تشدید نماید. این ها چه تحولات سیاسی را در ایران می توانند ایجاد نمایند؟

صدای نارضایتی اکثریت مردم ایران به آسمان می رسد؛ نه بخاطر تحریم های اخیر آمریکا، بلکه بیش از همه بخاطر سیاستهای نئولیبرالیستی جابجایی ثروت از پائین به بالا و بخاطر فساد سرسام آور. جمهوری اسلامی ماههاست با امواج اعتصابات مواجه است، زیرا شرکت های دولتی و خصوصی قادر به پرداخت حقوق کارکنان خود نیستند. با اینحال نارضایتی عظیم مردم بدلیل فقدان آلترناتیو سیاسی موجب تقویت اپوزیسیون سیاسی در مقابل نخبگان قدرتمند نگشته است. اما احتمال قیام خودجوش و لحظه ای وجود دارد که می تواند به همه جا سرایت نماید. در یک چنین وضعیتی من احتمال می دهم که پاسداران که قدرتی قوی در جمهوری اسلامی هست تحت حمایت مستقیم رهبر، دولت متخب را برکنار نموده و خود قدرت را بدست گیرد تا با اصلاحاتی اندک خاطر مردم را آرام ساخته و عواقب سهمگین اقتصادی و اجتماعی سیاست های رئیس جمهور، روحانی را برطرف سازد. اما این قدرت جایگزین در درجه اول در خدمت تثبیت نظام خواهد بود و با سرکوب مجدد مخالفین که ضعیف نیز هستند همراه خواهد بود. به هر حال تناسب  واقعی قدرت امکان تغییر رژیم از درون را برای مدتی نامعلوم ناممکن ساخته است.

در این وضعیتِ مشکل، آلمان و اتحادیه اروپا چه نقشی را می توانند ایفا نمایند؟ یا اینکه آیا اتحادیه اروپا در مقابل آمریکا کاملا زانو زده است؟

برای ترامپ کار مشکلی خواهد بود که علیرغم مخالفت اتحادیه اروپا، وی بتواند در درون آمریکا اجماع عمومی را برای شروع جنگ با ایران بوجود آورد. بهمین دلیل اتحادیه اروپا باید هم اکنون اعلام نماید که با جنگ علیه ایران مخالف بوده و وارد چنین جنگی هم نخواهد شد.

سرانجام و در پایان می بایست اتحادیه اروپا در رابطه با درگیری توافق هسته ای با ایران اعلام نماید، هر چه زودتر کنفرانس سازمان ملل برای منطقه ای خالی از سلاح های کشتار جمعی در خاور میانه و نزدیک را که در سال ۲۰۱۲ از جانب آمریکا و اسرائیل از آن جلوگیری شد تجدید نماید. البته لازمه آن اینست که ساختار نادرست تصمیم گیری سازمان ملل که مشارکت تمامی طرف های دخیل در امر را شرط آغاز کنفرانس قرار داده است، برطرف گردد. همین پیش شرط بود که از جانب آمریکا و اسرائیل از طریق وتو، برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس مورد سوء استفاده قرار گرفت. لذا این شرط که موجب جلوگیری از تحرک گشته است باید بدون جایگزین حذف گردد. آنگاه می بایست کنفرانس مزبور ابتدا با مشارکت کشورهای موافق، آغاز به کار کرده تا در مراحل بعد تمامی کشورهای دخیل را شامل گردد. این چشم انداز می تواند بخوبی برای بررسی و تنظیم بسیاری از سایر درگیری ها در خاور میانه و نزدیک مدل خوبی باشد، از جمله برای درگیری در سوریه. با اینکار میتوان به سیاست شکاف و تعمیق مخاصمات دینی و قومی که مدتهاست از خارج بدان ها دامن زده می شود و همچنین به رقابت تسلیحاتی در منطقه و جنگ های بسیار پایان داد.


اشتراک گذاری

     Balatarin

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *