الگوی ناپایدار مصرف انرژی در ایران؛ پیامدها و راهکارها

به روز شده:  09:46 گرينويچ - شنبه 14 ژانويه 2012 - 24 دی 1390
جایگاه سی‌ان‌جی

الگوی مصرفی انرژی در ایران الگوی فسیلی است. در سال ۲۰۱۰، بیش از ۹۹ درصد مصرف انرژی از منابع نفت و گاز تأمین شده و منابع انرژی تجدیدپذیر تاکنون جایگاه آینده‌سازی در الگوی مصرفی ایران نداشته‌ است.

چنانچه مفهوم همه‌جانبه الگوی انرژی پایدار را مد نظر قرار دهیم، یعنی علاوه بر مشخصات زیست‌محیطی مصرف انرژی، شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی آن را نیز در تعریف پایداری بگنجانیم، در این صورت، آن نوع الگوی مصرف انرژی "پایدار" است که شامل حداقل آلایندگی بوده و بازده انرژی مفید آن در سطح بسیار بالایی قرار داشته باشد، مخارج تولید آن به عدالت اجتماعی صدمه نزند و به‌خصوص این که به بهره‌گیری نسل‌های آینده از منابع انرژی لطمه وارد نیاورد.

با تکیه به این تعریف جامع از پایداری، شکی نیست که فقط الگوهایی که به کل، از انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده می‌کنند، می‌توانند به عنوان الگوی انرژی پایدار تلقی گردند. به این ترتیب، هیچ کشوری تاکنون موفق به پیاده‌کردن الگوی مصرفی انرژی پایدار نگشته و اصولاً چنین الگویی که با توجه به خطر جدی بحران اقلیمی و همچنین منافع نسل‌های آینده بشریت اجتناب‌ناپذیر هم هست، فقط می‌تواند در آینده به واقعیت تبدیل گردد.

طبق مطالعات وسیعی که تاکنون در سطح جهانی انجام گرفته، می‌بایست تغییر الگوی مصرف انرژی فسیلی -که طبق تعریف بالا این الگو اساساً ناپایدار است- به الگوی مصرفی انرژی‌های تجدیدپذیر، الزاماً در قرن ۲۱ میلادی در سطح جهان به پایان رسیده باشد. به همین دلیل، بسیاری از کشورها شروع تغییر الگوی سنتی انرژی خود را به الگوی انرژی‌های تجدیدپذیر، به طور جدی در دستور کار قرار داده‌اند و تعدادی از آنها تاکنون موفقیت‌هایی هم کسب کرده‌اند.

بنابراین، در اینجا این سئوال مطرح است که آیا الگوی مصرف انرژی ایران تاکنون به سمت "الگوی پایدار" تغییر جهت داده است؟ آیا دولت در این راستا برنامه‌ریزی کرده یا اصولاً الگوی انرژی پایدار در سیاست‌گذاری جمهوری اسلامی نقشی دارد؟ به منظور روشن‌ شدن مسئله، لازم است ابتدا به مشخصات الگوی مصرف انرژی در ایران بپردازیم.

از نظام یارانه‌ای تا الگوی ناپایدار مصرف

الگوی مصرفی انرژی در ایران الگوی فسیلی است. در سال ۲۰۱۰ میلادی، بیش از ۹۹ درصد مصرف انرژی با استفاده از منابع نفت و گاز تأمین شده است و منابع انرژی تجدیدپذیر، به جز مقدار ناچیز و غیر قابل ذکر انرژی آبی، تاکنون هیچ‌گونه جایگاه آینده‌سازی در الگوی مصرفی ایران نداشته‌اند.

البته با توجه به منابع سرشار نفت و گاز در ایران، این که الگوی انرژی فسیلی، الگوی مسلط است، امری طبیعی به نظر می‌رسد. اما بررسی دقیق تر نشان می‌دهد که در ایران، تاکنون هیچ یک از معیارهای پایداری حتی در استفاده از این منابع تجدیدناپذیر نیز رعایت نشده‌اند.

"دولت کنونی البته با اصلاح قیمت‌ کالاهای نفت و گاز، قدم مهمی برداشته اما این اقدام خود به خود و خودجوشانه به تغییر جدی الگوی مصرف انرژی منتهی نخواهد شد."

برای نمونه، چگالی انرژی (نسبت مصرف انرژی به درآمد ملی) در ایران بالاترین رقم را در سطح جهان دارا است؛ به این معنی است که فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد از منابع اولیه نفت و گاز به شکل انرژی مفید از قبیل روشنایی، حرارت و نیرو، در اختیار مصرف‌کنندگان قرار می‌گیرد و بقیه آن به صورت حرارت به محیط زیست جاری می‌شود و به هدر می‌رود.

مهم‌ترین علت ریشه‌گرفتن این الگوی ناپایدار انرژی در تمامی شریان‌های اقتصادی و اجتماعی کشور، سطح بسیار نازل قیمت انرژی در بازار داخلی بوده است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن، دولت‌ها با سوژه جلب رضایت موقتی شهروندان، در اختیار آنها گذارده‌اند و به این طریق، سیستم یارانه پردازی کلانی را پایه‌گذاری کرده‌اند.

اما اختصاص یارانه به مصرف کالاهای نفت و گاز، که متأسفانه در تمام کشورهای تولیدکننده این منابع به جز در کشور نروژ داده می‌شود، چه از نوع مستقیم آن یعنی فروش کالاهای نفتی و گازی به قیمت پایین‌تر از مخارج تولید و چه به شکل غیرمستقیم یعنی به قیمتی که پایین‌تر از قیمت واقعی آنهاست، در دو مورد، نقض کامل معیار اجتماعی الگوی پایدار است. زیرا این روش عرضه کالاهای تجدیدناپذیر با قیمت‌های نازل به اقشار ثروتمند جامعه، مغایر با عدالت هم در نسل حاضر و هم نسبت به نسل‌های آینده است.

با ارائه یارانه کلان به مصرف‌کنندگان که تنها برای سال ۲۰۱۰ حدود ۵۰ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، عملاً همه دولت‌ها از شروع تولید و مصرف نفت در ایران تاکنون، شهروندان را به مصرف افسارگسیخته انرژی در همه بخش‌های اقتصاد ملی تشویق نموده و به این ترتیب، الگوی مریض و آسیب‌افروز موجود را خلق و تثبیت کرده‌اند.

حذف یارانه انرژی؛ لازم اما ناکافی

چنانچه این الگو به طرف الگوی پایدار تغییر جهت پیدا نکند، شکی نیست که پیامدهای اقتصادی و اکولوژیک آن فاجعه‌بار خواهد بود؛ از جمله این که ایران با وجود منابع سرشار فسیلی خود، طبق محاسبات دقیق در سال‌های ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰، به کشور واردکننده نفت و پس از چند سالی، به واردکننده گاز نیز تبدیل خواهد شد.

این در حالی است که در صورت شروع بلاواسطه تغییر الگو و به‌خصوص ارتقای کارایی مصرف انرژی، ایران قادر خواهد بود علاوه بر جبران مصرف داخلی، ظرفیت صدور منابع نفت و گاز را حفظ کند و در دو دهه آینده حتی درآمد اضافی با حجم ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار از صادرات این منابع کسب نماید. البته این دورنما هنگامی تاثیرات مثبت بر اقتصاد ملی خواهد داشت که درآمدهای نفت و گاز به آسیب اقتصادی از طریق تورم شدید، آن‌طور که در گذشته و به‌خصوص سال‌های اخیر اتفاق افتاده است، تبدیل نگردد و از این منابع سرشار، در راستای تغییر الگوی مصرف انرژی و بازسازی زیر بنای اقتصاد استفاده پایدار بشود.

علاوه بر آسیب‌های اقتصادی ناشی از ادامه وضع کنونی و تثبیت الگوی موجود، لازم است به آسیب‌های اکولوژیک آن نیز اشاره شود. نمونه مهم آسیب اکولوژیک، آثار تولید گازکربنیک از طریق سوختن نفت و گاز است که اثرات گلخانه‌ای آن به افزایش پیامدساز حرارت متوسط سطح کره زمین می‌انجامد.

در حالی که جامعه جهانی در پی کاستن این آلاینده آسیب‌ساز است و متخصصان اتمسفر زمین معتقدند که تولید گازکربنیک جهان تا سال ۲۰۲۵ حداقل ۲۵ درصد باید کاهش یابد، تولید این گاز در ایران از ۴۳۷ میلیون تن در سال ۲۰۱۰، به ۶۶۷ میلیون تن در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید.

مصرف انرژی فسیلی علاوه بر گازکربنیک، مواد آلاینده دیگری نیز تولید می‌کند که این آلاینده ها به نوبه خود مستقیماً موجب بیماری‌های گوناگون به خصوص برونشیت و آلرژی‌های مختلف می‌شوند و اصولاً سلامت شهروندان مقیم مراکز صنعتی و افراد ساکن در مراکز ترافیک را با خطر رو‌به‌رو می‌کنند.

البته تغییر جهت الگوی مصرف انرژی موجود، برای هر دولتی اعم از دولت فعلی یا اصلاح‌طلب، اسلامی یا لائیک، کاری بسیار سنگین و پرریسک است و شاید هم مهم‌ترین چالش اقتصادی ایران باشد. دولت کنونی جمهوری اسلامی البته با اصلاح قیمت‌ کالاهای نفت و گاز، قدم مهمی برداشته است. اما این اقدام دولت خود به خود و خودجوشانه به تغییر جدی الگوی مصرف انرژی موجود منتهی نخواهد شد.

تغییر الگوی مصرف انرژی پیش‌شرط‌های فراوانی دارد. این طرح احتیاج به برنامه‌ریزی دقیق دارد و چنانچه همزمان با اصلاح قیمت‌ها، درآمدهای کسب شده نیز در راستای ارتقای بازده انرژی و جلوگیری از هدر رفتن آن در تولید برق، صنایع، بخش حمل و نقل و در خانوارها و ساختمان‌ها سرمایه‌گذاری نشود و گسترش فناوری انرژی‌های تجدیدپذیر در دستور کار دولت قرار نگیرد، بیم آن می‌رود که حذف یارانه‌های انرژی و اصلاح قیمت‌ها به جای تغییر الگوی انرژی موجود، موج تورم جدیدی را به ارمغان آورد و به مشکلات موجود، مشکل جدیدی اضافه کند.


طرح مسئله با تکیه به:

Energy Scenario for Iran , Wupertai Institut for Climate, Environment and Energy, Germany, March 2009

موضوعات مرتبط